نمیخواهم دگر گویند سزاوارم
سزاوارم به این تنهایی ظالم
سزاوارم به این دلتنگی دائم
سزاوارم به این خونگریه های شب
سزاوارم به این سردرها و تب
چرا دائم سزاوارم به این تقدبر غمگینی
به این سرگیجه و احساس سنگینی
همین سنگینی قلبم مرا یک روز خواهد کشت
در آن دنیا دوباره باز خواهم گفت
همیشه من فقط عشق تورا دارم
اگر بازهم بگویند من سزاوارم(به هر شکنجه ای)
شعر خودمه مث همیشه با افتخار تقدیم به عشقم
که دلم براش تنگ شده
ببخشید بعضی جاهاش واسه اینکه معنیش به هم نخوره وزنش ریخته به هم اما با تموم عشق واست سرودمش